ما ایرانی ها، خیلی پوست کلفت شده ایم؛ اگر چند سال پیش برای گرفتن یک قرص نان خارج از صف نانوایی اقدام می کردیم چه بسا که از شهروندان داخل صف کتک می خوردیم ؛ این نوع کتک ها از جنس حقوق شهروندی بود و شاید کتک خورده اعتراض نمی کرد چون اعتقاد داشت خارج از عرف؛ اخلاق و قانون عمل کرده است . شاید خواندن این گزاره ها اثبات کند کتک خوردن شهروندان معمولی و خاص جزو فرهنگ شهروندی ایران است. یعنی گویی فرهنگ مان به گونه ای است که اساسا کتک جایگاهی ویژه ای در سیاست گذاری ها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی و بوروکراسی کشور دارد. وقتی به این نمونه ها توجه می کنیم برای عجیب نخواهد بود که به تدریج پیشرفت، توسعه و رفاه برایمان امری ناممکن می شود. به این گزاره توجه کنید:
1- فرزندانمان را برای دانش افزایی با عرق جبین به مدرسه می فرستیم ؛ جگر گوشه های ما کتک می خورند اما اعتراض نمی کنیم و اگرجزو والدین سنتی باشیم به مدیر یا معلم با افتخار می گوییم گوشتش مال شما؛ استخوان هاش مال ما. پس موضوع روشن شد کتک خوردن دانش آموز وکتک زدن اصحاب آموزشی؛ اولین گام آموزش در مدرسه است.
2- وزیرآموزش و پرورش طی گفتاری معلمان را مکلف می کند در فضای ولنگار مجازی ورود پیدا نکنند وگرنه طبق پروتکل مصوب با آنها برخورد می شود. فارغ ازدرستی یا نادرستی عملکرد وزارت آموزش درکنترل افکار و عقاید متولیان آموزشی خارج از فضای کار و حرفه؛ هم اینک به یک قاعده مدون تبدیل شده و چه بسا برخی معلمان در چارچوب همین قاعده کیفر می بینند ؛ همان طور که 20 هزار مدیران مدارس دراوایل سال آموزشی برکنار و جابه جا شدند. پس گام دوم فرهنگ و آموزش حقوق شهروندی درجامعه؛ اعمال قواعد نامتعارف اصول شرعی وقانون اساسی است. یعنی در این مرحله معلمان در معرض فرهنگ کتک خوری هستند.
3-وزیر کشور خطاب به استانداران کشورمی گوید: به نیروهایی که در ادارات حجاب را رعایت نکردند تذکر بدهید؛گوش نکردند باید تغییر کنند. فارغ از اطلاق بی حجابی مستفاد ازماده 638 قانون مجازات اسلامی ؛ هر کس علنا درانظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74) ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74) ضربه شلاق محکوم خواهد شد. اما طبق نظریه اداره کل حقوقی قوه قضاییه؛ به شماره 7/1402/287 مورخ 1402/06/10 درباره ظاهر شدن بدون حجاب شرعی در اماکن؛ظاهر شدن بدون حجاب شرعی درمعابر و انظار عمومی موضوع تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) حکم خاصی است که ارتکاب آن ملازمه با جرم تظاهر به عمل حرام موضوع ماده 638 ندارد و مرتکب چنین جرمی را نمی توان به استناد ماده پیش گفته مجازات کرد؛ مگر آنکه علاوه بر ظاهر شدن بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی نحوه ارتکاب اعمال و رفتارهای مرتکب به کیفیتی باشد که مصداق تظاهر به عمل حرام نیز باشد . لذا بنا به مفهوم آن ؛ برخورد غلط برخی از ضابطان قضایی و آمران نهی از منکر؛ در ملاعام با افراد بی حجاب و بدحجاب ؛ منطبق با عرف؛ شرع و قانون نیست. گام سوم آموزش فرهنگ و حقوق شهروندی؛ آنچه که در قانون نوشته شود درمرحله عمل؛ اجرا نمی شود! به عبارت دیگر فرهنگ اجرای قانون در مهمترین وزارتخانه کشور این گونه است.
4-با اخراج گسترده دانشجویان و اساتید ازمراکز علمی کشور و انتقادات فعالان سیاسی و دانشگاهی؛ به جای وزارت علوم؛ وزارت کشور از این حرکت انقلابی؛ حمایت می کند هرچند جای وزارت علوم در حمایت از صنف دانشجو و استاد دانشگاهی خالی است بدیهی است عنان اختیار برخی از وزارت خانه ها در اختیار ورزا نیست ایرادی هم ندارد چون اصلا ورزا مسیولیت حمایت معنوی از شهروندان ایرانی را برعهده ندارند چون قانون اساسی این قاعده عرفی ؛ شرعی و قانونی را بر ذمه رییس جمهور گذارده؛ همان جا که در مقابل نمایندگان مجلس ، به قرآن سوگند یادمی کند :” من به عنوان رییس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعدادها و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسیولیت هایی که برعهده گرفته ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودکامگی بپرهیزم …..
گام چهارم ترویج فرهنگ حقوق شهروندی حکایت از این دارد که قسم خوردن در برابر مردم و قرآن؛ ساده تر از عمل کردن به تعهدات اخلاقی ؛ شرعی و قانونی است . بگذریم شاید رییس جمهورفعلی حواسش به حیات و آینده سیاسی است چون تا به حال هیچ یک از روسای جمهور قبلی دوباره همای سعادت نصیبشان نشده یا صلاحیت آنها براساس نظر محترم شورای نگهبان رد شده و یا مسیولان امنیت کشور صلاح ندیدند دوباره افراد تکراری بر اریکه قدرت تکیه بزنند. براساس گام چهارم حقوق شهروندی ؛ دلیلی ندارد رییس جمهور سابق یا رییس مجلس سابق تایید صلاحیت شوند و وارد حوزه قدرت ریاست جمهوری، مجلس و خبرگان شوند ؟!
5- – انتقاد از حاکمیت، اصلاح امور حکمرانی، انتقاد از رویه سیاسی؛ اقتصادی و اجتماعی یک امر مسلم در فرهنگ قانون اساسی است هرچند مدتی بود این نکات فراموش شده بود اما به یمن اعتراض های مردمی طی سنوات گذشته کم کم ازحیطه محاق درآمده و به صورت آشکاردر بیانیه ها، انتقادات مکتوب رسانه ها و شبکه های اجتماعی انعکاس یافته و صدالبته برخی منتقدان سیاسی تلاش دارند آب رفته حاکمیت را به سرجای اول خود برگردانند. هرچند کارناشدنی است ولی تلاش مستمرخود را می کنند تا گوش شنوایی پیدا کنند و اتفاقا به عنوان منادی آزادی خواهی و اصلاح طلبی در جامعه شهره هستند.
شاید برای تشنگان قدرت؛ هر گونه کنشگری سیاسی و اجتماعی و فرهنگی امری مذموم شناخته شود و صد البته برای تخریب وجهه این گروه ازفعالان سیاسی فرهنگ مارک زنی به طرز عجیبی در بورس است، تندروی در هر شکلش مذموم و پسندیده نیست. اخیرا برخی کنشگران عمل گرا ، برای بن بست شکنی در وضعیت کنونی کشور، دست به قلم شدند و به عنوان گشایش روزنه امید در حاکمیت و جامعه بیانیه ای صادر کردند که مورد نکوهش برخی منتقدان سیاسی قرار گرفت. فارغ از درستی یا نادرستی نگره آنان، موتور فرهنگ تخریب، و به جای نقادی، فحش ناسزا، روانه روزنه گشایان شد. این روش فرهنگی مذموم هرچند توسط اصول گرایان تندرو ، رویه ای مرسوم بوده و اگر آنها نحله های فکری مخالف خودرا تحقیر و تخریب نکنند چه باید بکنند؟
اما شگفت آور اینکه منادیان آزادی و منتقدان هم صنف این گروه نیز، هجمه رسانه ای را آغاز کرده و تمامی هم ندارد. پس درگام پنجم مشاهده می کنیم فرهنگ حقوق شهروندی چگونه در چرخه باطل کتک زدن در صف نانوایی، تهدید معلمان در نحوه استفاده از اینترنت، اخراج دانشجوان و دانشگاهیان، و شیوه ایجاد حجاب در ادارات، و در نهایت نحوه مواجهه احزاب اصلاح طلب با دیگر اصلاح طلبانی که روش های دیگر را اتخاذ کرده اند، چگونه به تنور روش های متعدد در نقض فرهنگ و حقوق شهروندی می دمد. مورد آخر نیز حکایت از حکایت از آن دارد باید به مشی و اسلوب منتقدان حاکمیت و آزادی خواهان مدعی شک نمود چون معلوم نیست وقتی بر مردم حاکم شوند چه بسا آنان رویه حکمرانی اصول گرایان تندرو را پیش گیرند و گوش شنوایی برای آزادی اندیشه، حاکمیت منصفانه نداشته باشند.
پس بی جهت نیست ما ایرانی ها سال به سال پوست کلفت تر می شویم ؛ چون این روزها سخن گفتن از حقوق شهروندی و تحقق فرهنگ آن؛ قانون اساسی، عرف، اخلاق، دین و شرعیات حکم کیمیا را پیدا کرده و گاهی بین مردم به شوخی از آن یادمی کنند. با این وصفِ فرهنگ و حقوق شهروندی ، کم کم این نگره در بین مردم شکل گرفته که «چون کتک می خوریم پس هستیم !»
به قول حافظ شیرین سخن : من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا
216216
کتک می خوریم؛ پس هستیم!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "کتک می خوریم؛ پس هستیم! " هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "کتک می خوریم؛ پس هستیم! "، کلیک کنید.