درآمد عملیاتی در حسابداری، معیاری اساسی است که نشان دهنده توانایی یک شرکت در کسب سود از فعالیت های اصلی و هسته کسب وکار خود، پیش از در نظر گرفتن هزینه های مالی و مالیاتی، است. این شاخص حیاتی، کارایی عملیات و سودآوری اصلی شرکت را بازتاب می دهد و برای تحلیلگران مالی، سرمایه گذاران و مدیران، مبنایی مهم برای ارزیابی عملکرد و تصمیم گیری های آتی فراهم می آورد. فهم دقیق این مفهوم و نحوه محاسبه آن، برای درک سلامت مالی یک سازمان ضروری است.

درآمد عملیاتی چیست؟
درآمد عملیاتی، که به آن سود عملیاتی نیز گفته می شود، به کل درآمدی اشاره دارد که یک شرکت از فعالیت های اصلی و روزمره کسب وکار خود به دست می آورد. این درآمد مستقیماً از فروش کالاها یا ارائه خدمات حاصل می شود و پس از کسر تمامی هزینه های مرتبط با تولید و عملیات، از جمله بهای تمام شده کالای فروخته شده و هزینه های عملیاتی دیگر در دستور کار قرار میگیرد. این معیار نشان دهنده میزان سودآوری هسته کسب وکار یک سازمان است و از اقلام غیرعملیاتی مانند هزینه های بهره یا مالیات مستثنی است.
تحلیل این نوع درآمد، به سرمایه گذاران کمک می کند تا بدون تأثیرپذیری از عوامل غیرمرتبط با عملیات اصلی، کارایی مدیریت شرکت در کنترل هزینه ها و تولید درآمد را ارزیابی کنند. به همین دلیل است که آموزش دادرسی مالیاتی از اهمیت ویژه ای برخورداد می باشد. درآمد عملیاتی، تصویری شفاف از توانایی شرکت در تبدیل فروش به سود، تنها از طریق فعالیت های تجاری اصلی خود، ارائه می دهد.
فرمول درآمد عملیاتی
در حسابداری، درآمد عملیاتی یک معیار اساسی برای ارزیابی عملکرد مالی یک شرکت است. این درآمد به روش های مختلفی محاسبه می شود که می توان به سه رویکرد اصلی اشاره کرد: رویکرد بالا به پایین، رویکرد پایین به بالا و رویکرد حسابداری بهای تمام شده. هر یک از این رویکردها، با توجه به داده های در دسترس و هدف تحلیل، مورد استفاده قرار می گیرند و به تحلیلگران مالی امکان می دهند تا دیدگاه های متفاوتی از سودآوری عملیاتی شرکت به دست آورند.
رویکرد بالا به پایین
در این روش، محاسبه درآمد عملیاتی از سود ناخالص آغاز شده و سپس هزینه های مرتبط با عملیات از آن کسر می گردد. سود ناخالص خود از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده از درآمد فروش حاصل می شود. این رویکرد به تحلیلگران کمک می کند تا از بالاترین سطح درآمد، به سمت سودآوری عملیاتی پیش بروند و تأثیر هر یک از هزینه های عملیاتی را بر سود شرکت مشاهده کنند.
فرمول این رویکرد به صورت زیر است:
درآمد عملیاتی = سود ناخالص – هزینه های عملیاتی – استهلاک – انقضا
در این فرمول، سود ناخالص، سودی است که پس از کسر بهای تمام شده کالاهای فروخته شده از درآمد فروش به دست می آید. هزینه های عملیاتی شامل هزینه های فروش، اداری و عمومی هستند که برای اداره کسب وکار ضروری اند و هزینه های بهره و مالیات را شامل نمی شوند. از آنجایی که هزینه های عملیاتی ممکن است شامل هزینه های تخصیصی مانند استهلاک و انقضا نباشند، لازم است این موارد نیز به طور جداگانه از سود ناخالص کسر شوند تا درآمد عملیاتی دقیق به دست آید. این روش برای شرکت هایی که ساختار هزینه های عملیاتی آن ها واضح است، بسیار کاربردی است.
رویکرد پایین به بالا
این رویکرد، در مقابل رویکرد بالا به پایین، از درآمد خالص (سود نهایی شرکت پس از کسر تمامی هزینه ها و مالیات) شروع می کند و با اضافه کردن اقلام غیرعملیاتی، به درآمد عملیاتی می رسد. این روش زمانی مفید است که صورت سود و زیان کامل شرکت در دسترس باشد و درآمد خالص به عنوان نقطه شروع محاسبه در نظر گرفته شود. این رویکرد به تحلیلگران اجازه می دهد تا تأثیر هزینه ها و درآمدهای غیرعملیاتی را بر سود نهایی شرکت مشخص کرده و سپس آن ها را برای رسیدن به سود عملیاتی، تعدیل کنند.
فرمول این رویکرد به صورت زیر است:
درآمد عملیاتی = درآمد خالص + هزینه های بهره + هزینه های مالیات
در این فرمول، درآمد خالص به عنوان آخرین جزء در صورت سود و زیان شرکت گزارش می شود. با اضافه کردن هزینه های بهره (IE) و هزینه های مالیات (TE) به درآمد خالص (NI)، به درآمد عملیاتی دست می یابیم. این روش به ویژه زمانی که شرکت ها درآمد عملیاتی خود را در بخش های میانی گزارش مالی خود ارائه نمی دهند، کاربردی است و امکان بازسازی آن را از اطلاعات پایانی صورت های مالی فراهم می آورد.
رویکرد حسابداری بهای تمام شده
این رویکرد بیشتر برای محاسبات داخلی و مدیریت هزینه ها در شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد و شامل طبقه بندی هزینه ها به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم است. در این روش، تمامی هزینه های مرتبط با عملیات، اعم از مستقیم و غیرمستقیم، از درآمد خالص کسر می شوند تا درآمد عملیاتی به دست آید. این رویکرد به مدیران کمک می کند تا دیدگاه دقیق تری از ساختار هزینه های عملیاتی خود داشته باشند و برای بهینه سازی آن ها تصمیم گیری کنند.
فرمول این رویکرد به صورت زیر است:
درآمد عملیاتی = درآمد خالص – هزینه های مستقیم – هزینه های غیرمستقیم
در این فرمول، درآمد خالص (NR) پس از کسر تخفیف ها و بازگشت کالاها از درآمد ناخالص به دست می آید. هزینه های مستقیم (DC) و هزینه های غیرمستقیم (IC) شامل تمامی هزینه هایی هستند که مستقیماً یا به صورت غیرمستقیم به فرآیند تولید و عملیات شرکت مرتبط اند. این رویکرد به ویژه در مواردی که شرکت ها نیاز به تحلیل جزئی تر هزینه های خود دارند و می خواهند تأثیر هر دسته از هزینه ها را بر درآمد عملیاتی بررسی کنند، کاربرد زیادی دارد. توجه به این نکته مهم است که هزینه های مالیات و بهره معمولاً در هیچ یک از این دو دسته قرار نمی گیرند.
دامنه کاربرد درآمد عملیاتی
درآمد عملیاتی در حسابداری، محدود به یک زمینه خاص نیست و کاربرد گسترده ای در تحلیل عملکرد مالی شرکت ها دارد. استاندارد حسابداری شماره 3 به طور خاص به چگونگی حسابداری درآمد عملیاتی حاصل از معاملات و رویدادهایی مانند فروش کالا، ارائه خدمات، و استفاده دیگران از دارایی های واحد تجاری که مولد سود تضمین شده، درآمد حق امتیاز و سود سهام است، می پردازد. این استانداردها چارچوبی را برای شناسایی و اندازه گیری دقیق این درآمدها فراهم می کنند تا شفافیت و قابلیت مقایسه در گزارش های مالی تضمین شود.
اندازه گیری درآمد عملیاتی بر اساس ارزش منصفانه حساب های دریافتنی یا مطالبات صورت می گیرد. میزان درآمد معمولاً بر اساس توافق بین واحد تجاری و خریدار یا مصرف کننده دارایی تعیین می شود. این مبلغ باید منعکس کننده ارزش منصفانه مطالبات، پس از لحاظ کردن هرگونه تخفیف تجاری باشد. در مواردی که پرداخت ها نقدی یا معادل نقدی هستند، درآمد عملیاتی معادل وجه نقد دریافتی است. اما اگر پرداخت به آینده موکول شود و مبلغ اضافی دریافت گردد، این مبلغ اضافی به عنوان درآمد تأمین مالی یا بهره شناسایی می شود و جزو درآمد عملیاتی محسوب نمی گردد.
در مبادلات کالا یا خدمات، اگر ماهیت و ارزش اقلام مبادله شده مشابه باشند، این مبادله به عنوان یک معامله سودآور تلقی نمی شود. اما در صورت تفاوت در ماهیت یا ارزش، درآمد عملیاتی بر اساس ارزش منصفانه کالاها یا خدمات دریافتی، با تعدیل جریان نقدی، اندازه گیری می شود. اگر ارزش منصفانه اقلام دریافتی به طور قابل اعتماد برآورد نشود، اندازه گیری بر اساس ارزش منصفانه کالاها یا خدمات ارائه شده و با تعدیل جریان های نقدی انجام می گیرد. این رویکردها به شرکت ها کمک می کنند تا درآمدهای خود را به دقت شناسایی کرده و تصویری واقعی از عملکرد مالی خود ارائه دهند.
درآمد عملیاتی در مقایسه با سایر محاسبات مالی
برای درک عمیق تر اهمیت و جایگاه درآمد عملیاتی، لازم است آن را با سایر مفاهیم کلیدی در صورت های مالی مقایسه کنیم. این مقایسه ها به سرمایه گذاران و تحلیلگران کمک می کند تا تفاوت های ظریف بین این معیارها را درک کرده و تحلیل های مالی دقیق تری انجام دهند. هر یک از این شاخص ها، جنبه متفاوتی از عملکرد مالی یک شرکت را برجسته می کند و برای اهداف خاصی کاربرد دارد.
درآمد عملیاتی در مقایسه با درآمد
درآمد، که اغلب در بالاترین سطح صورت سود و زیان قرار دارد، به مجموع وجوهی اطلاق می شود که یک شرکت از فروش کالاها و خدمات خود در یک دوره معین کسب می کند. این مفهوم، خود به دو دسته درآمد ناخالص (کل فروش قبل از کسر هرگونه تخفیف یا برگشتی) و درآمد خالص (فروش پس از کسر تخفیف ها و برگشتی ها) تقسیم می شود. در حالی که درآمد به تنهایی هیچ هزینه ای را در بر نمی گیرد و صرفاً میزان فروش را نشان می دهد، درآمد عملیاتی به هزینه ها توجه می کند.
درآمد عملیاتی، پس از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده و تمامی هزینه های عملیاتی از درآمد خالص محاسبه می شود. این به معنای آن است که درآمد عملیاتی نه تنها موفقیت در فروش را نشان می دهد، بلکه کارایی شرکت در مدیریت هزینه های مرتبط با تولید و عملیات را نیز منعکس می کند. به عبارت دیگر، درآمد صرفاً نشان دهنده پتانسیل کسب سود است، در حالی که درآمد عملیاتی نشان دهنده سودآوری واقعی از فعالیت های اصلی شرکت است.
درآمد عملیاتی در مقایسه با درآمد خالص
درآمد خالص، که به آن سود خالص نیز گفته می شود، نهایی ترین معیار سودآوری یک شرکت است که در پایین ترین سطر صورت سود و زیان گزارش می شود. این شاخص پس از کسر تمامی هزینه ها، از جمله بهای تمام شده کالای فروخته شده، هزینه های عملیاتی، هزینه های بهره، مالیات و سایر اقلام غیرعملیاتی، از کل درآمد به دست می آید. بنابراین، درآمد خالص تصویری جامع از سودآوری شرکت پس از در نظر گرفتن تمامی عوامل، چه عملیاتی و چه غیرعملیاتی، ارائه می دهد.
در مقابل، درآمد عملیاتی تنها بر سود حاصل از فعالیت های اصلی شرکت تمرکز دارد و هزینه ها و درآمدهای غیرعملیاتی مانند بهره و مالیات را در بر نمی گیرد. به همین دلیل، درآمد عملیاتی تقریباً همیشه بیشتر از درآمد خالص خواهد بود، زیرا درآمد خالص شامل کسورات بیشتری است. درآمد عملیاتی برای ارزیابی کارایی عملیاتی شرکت مفید است، در حالی که درآمد خالص برای ارزیابی سودآوری کلی و نهایی شرکت مورد استفاده قرار می گیرد و تفاوت آن ها در اقلام غیرعملیاتی است.
درآمد عملیاتی در مقایسه با درآمد پیش از کسر بهره و مالیات و درآمد پیش از کسر بهره مالیات استهلاک و انقضا
درآمد عملیاتی از نظر تعریف بسیار شبیه به درآمد پیش از کسر بهره و مالیات (EBIT) است و اغلب به عنوان مترادف آن استفاده می شود. هر دو معیار، سود شرکت را قبل از کسر هزینه های مالی (بهره) و مالیاتی محاسبه می کنند. این شباهت به این دلیل است که هر دو شاخص بر سودآوری هسته عملیاتی شرکت تمرکز دارند و تأثیر تصمیمات مالی و نرخ های مالیاتی را از آن جدا می کنند. برای بسیاری از شرکت ها، این دو معیار تقریباً یکسان هستند، زیرا هزینه های غیرعملیاتی اصلی معمولاً بهره و مالیات هستند.
اما درآمد عملیاتی با درآمد پیش از کسر بهره، مالیات، استهلاک و انقضا (EBITDA) تفاوت دارد. تفاوت اصلی در این است که درآمد عملیاتی شامل هزینه های استهلاک و انقضا می شود، در حالی که EBITDA این هزینه ها را نیز از سود عملیاتی حذف می کند. EBITDA اغلب برای مقایسه شرکت ها در صنایع سرمایه بر استفاده می شود، زیرا هزینه های غیرنقدی مانند استهلاک را نادیده می گیرد. در حالی که درآمد عملیاتی یک شاخص دقیق تر از سودآوری عملیاتی است که تمامی هزینه های مرتبط با استفاده از دارایی ها را در نظر می گیرد.
درآمد عملیاتی و غیر عملیاتی
درآمد عملیاتی و درآمد غیرعملیاتی دو دسته اصلی درآمدی هستند که یک شرکت کسب می کند و تفاوت آن ها در منبع تولید درآمد است. درآمد عملیاتی، همانطور که پیشتر توضیح داده شد، به درآمدی اشاره دارد که مستقیماً از فعالیت های اصلی و هسته کسب وکار شرکت، مانند فروش محصولات یا ارائه خدمات، حاصل می شود. این نوع درآمد نشان دهنده توانایی شرکت در تولید سود از عملیات روزمره خود است و بخش جدایی ناپذیری از تحلیل مالی عملکرد اصلی شرکت محسوب می شود.
در مقابل، درآمد غیرعملیاتی شامل درآمدهایی است که از منابعی غیرمرتبط با فعالیت های اصلی کسب وکار به دست می آید. این درآمدها ممکن است شامل سود حاصل از سرمایه گذاری ها، فروش دارایی های ثابت (غیرجاری) که بخشی از عملیات اصلی نیستند، سود حاصل از مبادلات ارزی، یا درآمدهای اتفاقی باشند. این درآمدها، اگرچه به سود کلی شرکت کمک می کنند، اما نشان دهنده کارایی عملیات اصلی نیستند. تفکیک این دو نوع درآمد به تحلیلگران کمک می کند تا دیدگاه واضح تری از پایداری سودآوری شرکت و منابع اصلی آن داشته باشند.
بهای تمام شده درآمد عملیاتی
بهای تمام شده کالای فروخته شده (Cost of Goods Sold – COGS) یک جزء حیاتی در محاسبه سود ناخالص و به تبع آن، درک درآمد عملیاتی است. این هزینه شامل تمامی هزینه های مستقیم مرتبط با تولید کالاها یا خدماتی است که توسط شرکت در یک دوره مالی فروخته شده اند. این هزینه ها به طور معمول شامل هزینه مواد اولیه مصرفی، دستمزد نیروی کار مستقیم درگیر در فرآیند تولید و سایر هزینه های سربار تولیدی قابل انتساب به محصولات فروخته شده می باشد.
بهای تمام شده کالای فروخته شده مستقیماً از درآمد فروش کسر می شود تا سود ناخالص به دست آید. سود ناخالص، اولین سطح از سودآوری است که نشان می دهد شرکت چقدر در پوشش هزینه های مستقیم تولید خود موفق بوده است. اگرچه بهای تمام شده کالای فروخته شده به خودی خود “درآمد عملیاتی” نیست، اما یک عامل کلیدی در محاسبه آن است؛ زیرا درآمد عملیاتی از سود ناخالص (که COGS در محاسبه آن نقش دارد) و سپس کسر هزینه های عملیاتی دیگر به دست می آید. مدیریت بهای تمام شده کالای فروخته شده به طور مستقیم بر حاشیه سود ناخالص و در نهایت بر درآمد عملیاتی شرکت تأثیر می گذارد.
درآمد عملیاتی بانک
درآمد عملیاتی در بانک ها دارای ماهیت خاصی است که با شرکت های تولیدی یا خدماتی تفاوت دارد، زیرا فعالیت اصلی بانک ها، ارائه خدمات مالی و واسطه گری وجوه است. درآمدهای عملیاتی بانک شامل طیف وسیعی از منابع می شود که مستقیماً از عملیات اصلی بانکداری نشأت می گیرند. این درآمدها نشان دهنده توانایی بانک در کسب سود از فعالیت های اصلی خود، مانند اعطای تسهیلات و مدیریت سپرده ها، هستند.
برخی از مهم ترین درآمدهای عملیاتی بانک عبارتند از:
- سود دریافتی از سرمایه گذاری ها و مشارکت ها: سود حاصل از سپرده گذاری ها، اوراق بهادار، و سرمایه گذاری در سایر شرکت ها.
- سود سپرده قانونی: سودی که بانک ها از محل سپرده گذاری وجوه نزد بانک مرکزی دریافت می کنند.
- درآمد معاملات ارزی: سود حاصل از خرید و فروش ارز.
- سود اوراق مشارکت: سودی که از نگهداری و سرمایه گذاری در اوراق مشارکت به دست می آید.
- کارمزد دریافتی: کارمزدهای حاصل از ارائه انواع خدمات بانکی مانند صدور ضمانت نامه، حواله، خدمات کارت و … .
- سود دریافتی از تسهیلات: مهم ترین بخش درآمد عملیاتی بانک ها، سودی است که از اعطای انواع وام و تسهیلات به مشتریان حاصل می شود.
- وجه التزام دریافتی: مبالغی که به دلیل تأخیر در بازپرداخت تسهیلات یا سایر مطالبات از مشتریان دریافت می گردد.
- سایر درآمدهای عملیاتی: شامل درآمدهایی که ماهیت عملیاتی دارند اما در دسته بندی های فوق قرار نمی گیرند.
تحلیل درآمد عملیاتی بانک ها برای ارزیابی عملکرد و پایداری مالی آن ها بسیار حائز اهمیت است و نشان می دهد که چقدر در مدیریت دارایی ها و بدهی ها و ارائه خدمات مالی کارآمد بوده اند.
سایر درآمدهای عملیاتی
علاوه بر درآمدهای اصلی و مشخصی که از فروش کالا یا ارائه خدمات به دست می آیند، شرکت ها ممکن است درآمدهای عملیاتی دیگری نیز داشته باشند که مستقیماً به فعالیت های هسته کسب وکار آن ها مرتبط هستند اما به دلیل ماهیت کمتر تکراری یا حجم پایین تر، به صورت مجزا یا با جزئیات کامل در صورت سود و زیان گزارش نمی شوند. این «سایر درآمدهای عملیاتی» می تواند شامل مجموعه ای از اقلام باشد که به عنوان بخشی از عملیات عادی شرکت تلقی می شوند ولی از فروش اصلی متمایز هستند.
نمونه هایی از سایر درآمدهای عملیاتی می تواند شامل درآمد حاصل از اجاره دارایی های مازاد شرکت (در صورتی که اجاره دادن جزو فعالیت اصلی نباشد اما به عملیات کمک کند)، سود حاصل از فروش ضایعات تولیدی، یا درآمدهای کوچک و متفرقه مرتبط با فرآیندهای عملیاتی باشد. این اقلام معمولاً در یک سرفصل کلی در صورت سود و زیان جمع آوری می شوند تا از پیچیدگی بیش از حد صورت مالی جلوگیری شود. با این حال، برای تحلیل دقیق تر، مدیران و حسابداران داخلی باید از جزئیات این درآمدها آگاه باشند تا تصویر کاملی از عملکرد عملیاتی شرکت داشته باشند.
نمونه ای از درآمد عملیاتی
برای درک بهتر مفهوم درآمد عملیاتی، بررسی یک نمونه واقعی از صورت سود و زیان یک شرکت می تواند بسیار مفید باشد. این بخش به ما نشان می دهد که چگونه اجزای مختلف درآمد و هزینه در نهایت به محاسبه درآمد عملیاتی منجر می شوند و چه عواملی بر آن تأثیر می گذارند. در اینجا، ما از صورت سود و زیان فرضی یک شرکت بزرگ استفاده می کنیم تا این مفهوم را به صورت کاربردی نشان دهیم.
شرکت صورت سود و زیان سه ماهه سوم 2022
فرض کنید شرکت “فناوری پیشرو” در سه ماهه سوم سال 2022، صورت سود و زیان زیر را گزارش کرده است:
شرح | مبلغ (میلیارد دلار) |
---|---|
درآمد حاصل از فروش محصولات و خدمات | 82.959 |
بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) | 47.500 |
سود ناخالص | 35.459 |
هزینه های عملیاتی: | |
هزینه تحقیق و توسعه | 7.000 |
هزینه فروش، عمومی و اداری | 5.900 |
جمع کل هزینه های عملیاتی | 12.900 |
درآمد عملیاتی | 22.559 |
هزینه های بهره | 1.000 |
مالیات بر درآمد | 4.500 |
درآمد خالص | 17.059 |
در این نمونه، شرکت “فناوری پیشرو” 82.959 میلیارد دلار درآمد از فروش محصولات و خدمات خود کسب کرده است. با کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده (47.500 میلیارد دلار)، سود ناخالص 35.459 میلیارد دلار به دست می آید. سپس، از این سود ناخالص، مجموع هزینه های عملیاتی شامل تحقیق و توسعه (7.000 میلیارد دلار) و فروش، عمومی و اداری (5.900 میلیارد دلار) که مجموعاً 12.900 میلیارد دلار است، کسر می شود. نتیجه نهایی، درآمد عملیاتی 22.559 میلیارد دلار است.
این مثال به وضوح نشان می دهد که چگونه درآمد عملیاتی تنها بر سودآوری از فعالیت های اصلی شرکت تمرکز دارد و هزینه های غیرعملیاتی مانند بهره و مالیات، که در نهایت درآمد خالص را تحت تأثیر قرار می دهند، در محاسبه آن لحاظ نمی شوند. تحلیل درآمد عملیاتی به سرمایه گذاران کمک می کند تا کارایی عملیاتی شرکت را بدون تأثیرپذیری از ساختار سرمایه یا رژیم های مالیاتی متفاوت، ارزیابی کنند.
سوالات متداول
اهمیت درآمد عملیاتی برای سرمایه گذاران چیست؟
درآمد عملیاتی برای سرمایه گذاران بسیار مهم است زیرا نشان دهنده توانایی شرکت در کسب سود از فعالیت های اصلی خود است. این معیار، کارایی عملیاتی و مدیریت هزینه ها را بدون تأثیرپذیری از هزینه های غیرعملیاتی مانند بهره یا مالیات، ارزیابی می کند. شرکتی با درآمد عملیاتی فزاینده، معمولاً مطلوب تلقی می شود.
تفاوت درآمد عملیاتی با درآمد ناخالص چیست؟
درآمد ناخالص (Gross Revenue) مجموع کل فروش یک شرکت قبل از کسر هرگونه هزینه است. در حالی که درآمد عملیاتی پس از کسر بهای تمام شده کالای فروخته شده و تمامی هزینه های عملیاتی از درآمد ناخالص (یا خالص فروش) محاسبه می شود. درآمد عملیاتی، دیدگاه عمیق تری از سودآوری حاصل از عملیات اصلی ارائه می دهد.
چه عواملی بر درآمد عملیاتی یک شرکت تأثیر می گذارند؟
عوامل متعددی بر درآمد عملیاتی تأثیر می گذارند. مهم ترین آن ها شامل حجم فروش محصولات و خدمات، قیمت گذاری، بهای تمام شده کالای فروخته شده، و تمامی هزینه های عملیاتی مانند هزینه های تحقیق و توسعه، فروش، اداری و عمومی، و استهلاک هستند. مدیریت کارآمد هر یک از این عوامل، به بهبود درآمد عملیاتی کمک می کند.
درآمد عملیاتی منفی نشان دهنده چیست؟
درآمد عملیاتی منفی نشان دهنده این است که شرکت از فعالیت های اصلی خود، زیان ده است. این وضعیت بدان معناست که هزینه های عملیاتی شرکت از درآمد حاصل از فروش کالاها و خدمات بیشتر است. این امر می تواند هشداری جدی برای سرمایه گذاران و مدیران باشد و نیاز به بررسی فوری برای شناسایی و رفع مشکلات عملیاتی دارد.
آیا استهلاک جزو هزینه های عملیاتی محسوب می شود؟
بله، استهلاک معمولاً به عنوان بخشی از هزینه های عملیاتی محسوب می شود. استهلاک، فرسودگی و کاهش ارزش دارایی های ثابت شرکت (مانند ماشین آلات و ساختمان ها) را در طول زمان نشان می دهد و به عنوان یک هزینه غیرنقدی در صورت سود و زیان ثبت می گردد. این هزینه، بخشی از بهای تمام شده تولید یا اداره کسب وکار است.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "درآمد عملیاتی در حسابداری چیست؟ فرمول درآمد عملیاتی" هستید؟ با کلیک بر روی اقتصادی, کسب و کار ایرانی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "درآمد عملیاتی در حسابداری چیست؟ فرمول درآمد عملیاتی"، کلیک کنید.